only me part 4-2
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 164
تعداد نظرات : 451
تعداد آنلاین : 1

sj call
سلام دوستان و خصوصا ای ال اف ها...امیدورام اوقات خوبی رو باهم سپری کنیم...
یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, :: 15:48 ::  نويسنده : eunhyuk       

  

همه اورگاسمش رو توی من خالی کرد....با یه نفس عمیق خودش رو روی من انداخت...به شدت بیحال شده بود...کمی که گذشت تازه یادش افتاد من هنوز به اورگاسم نرسیدم.سرش رو بالا اورد و توی چشمای من نگاه کرد...کمی که گذشت لباش رو روی لبام گذشت و بوسیدم...زبونش رو توی دهنم کرده بود و تا ته حلقم رو با زبونش لمس کرد.بالاخره دست از سر لبام برداشت و با نگاهی که شیطنت توش موج میزد دستش رو به سمت ممبرم برد

کانگ هون:حالا وقتش رسیده که تو هم به کام برسی

با دستش با ممبرم بازی میکرد.

دیگه بدون خجالت ناله میکردم.

ناله هایی که از روی شهوت زیاد بود

بدون خجالت ناله میکردم...

نمیدونم چرا نسبت به ناله هام واکنش نشون میداد.

با ناله هام دیوونه شده بود.

یک دفعه به سرعت سرش رو به سمت ممبرم برد و اون رو کرد توی دهانش

به شدت اون رو میلیسید.

احساس میکردم دارم به لیسیدن ابنبات توسط یه کودک نگاه میکنم.

به قدری دیووانه وار ممبرم رو میخورد که دیگه از خود بی خود شده بودم.

همین افکار بهم کمک کرد که به اوج برسم

راستش اصلا نفهمیدم کی به اوج رسیدم خیلی سریع اتفاق افتاد

اون قدر سریع که نتونستم بهش بگم دار اورگاسم میشم

لحظه ایی بعد به صورتش که از اورگاسم من پر شده بود نگاه کردم

با خجالت سرم رو پایین انداختم.

با شهوت اطراف لباش رو با انگشت پاک کرد و بعد اون رو به سمت دهانش برد.

تموم اورگاسم رو خورد.

با لبخندی بهش نگاه کردم و گفتم:مرسی.

جلوتر اومد و لبام رو بوسید و گفت:این منم که باید از تو تشکر کنم....بایت همه چیز....بهترین اورگاسمی بود که تا به حال تجربه کرده بودم...

.....

چشامو باز کردم...تو یه اتاقه بزرگ خوابم برده بود...

بدنم درد میکرد....

در باز شد...

ووبین:سلام...پاشو دیگه چقدر میخوابی...

واست کارت درست کردم...پولایی که آقای لی داد  ایندفعه گذاشت خیلی بیشتر از چیزی بود که همیشه میداد...

اومو!یادم اومد....

....

-:ووبین خیلی دردم میکنه...

ووبین:بیا...یادم رفت دیشب باید بهت یه سرنگ تزریق میکردم که...

-:من معتاد نیستم

ووبین:چی میگی؟معتاد چیه؟بزنش که دردت کم شه...

-:از آمپول میترسم...

ادامه در پست بعد....


نظرات شما عزیزان:

sss501
ساعت11:09---17 اسفند 1391


Nafise
ساعت2:37---8 اسفند 1391


m@hjunior
ساعت17:50---6 اسفند 1391
بیشعورررررررررررررررر اینا خا قدیمین چرا پارت جدید نمیزاری؟!!!!!!!!!!




نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: