only me part2
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 164
تعداد نظرات : 451
تعداد آنلاین : 1

sj call
سلام دوستان و خصوصا ای ال اف ها...امیدورام اوقات خوبی رو باهم سپری کنیم...
شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, :: 1:25 ::  نويسنده : eunhyuk       

 پارت2

دونگهه

آزمون شروع شده بود

دخترا و پسرای زیادی اونجا بودن!

واااااااااو!!چه قشنگ میرقصید!ویولن رو گرفته بود دستش و خیلی قشنگ حرکت پاهاش رو هماهنگ میکرد...

شیون از پشت دستشو دور کمرم گذاشت

شیون:عزیزم بریم الان نوبتمون میشه...

معذب بودم!!

دوست نداشتم جلو این همه آدم اینجوری باهام رفتار کنه...

میکروفون شروع کرد به پیج کردن:کیم جونگ وون...سالن 2 طبقه 3 تک خوانی(سولو)

یه پسر با موهای مشکی ساده که از زیر کلاه لبه دارش زده بودن بیرون از کنار منو شیون رد شد....

شبون:جونگ وون هیونگ...سلام

پس جونگ وون این بود!!

-:سلام جونگ وون هیونگ...

جونگ وون برگشت و با چشاش که هیچ حالت خاصی رو نشون نمیدادن به منو شیون نگاه کرد...

جونگ وون:این جدیده؟

شیون:هیونگ چی داری میگی؟!

جونگ وون:باید برم ...نمیخوام به خاطر تو و کاپلت آزمون رو از دست بدم...

شیون:کاش به جا این همه حرف سلام میکردی

جونگ وون رفت سمته آسانسور....

چند نفر رفتن پیشش...هیوک جائه هم میخواست با جونگ وون بره!!!منم دوست داشتم برم...

-:منم میخوام برم سولو...

شیون:عزیزم تو که قرار نیست واسه سولو آزمون بدی...!
اه...لعنتی...

-:منظور جونگ وون هیونگ از" این جدیده" چی بود؟؟؟!!

هیچی عزیزم...شوخی میکرد...مگه نمیخواستی بریم سولو؟؟

رفتیم سمته آسانسور...

شیون دکمه رو فشار داد واسه رفتن طبقه 3 ...قبل از اینکه در بسته شه دوتا پسر اومدن تو آسانسور....

شیون دستشو از کمرم برداشت...!!

شیون:سلام هیچول هیونگ...سلام هانگنگ هیونگ....

اینا دوستاشن؟پس چرا منو بهشون معرفی نکرده بود؟؟

هانگنگ:سلام شیون...چطوری پسر؟؟دو هفته کجا غیبت زد؟؟بازم با کیبوم رفتی پوسان؟

هیچول ساکت بود....

کیبوم؟؟کیبوم کیه؟؟

شیون رنگش پرید...مطمئن بودم داره یه چیزی رو ازم پنهان میکنه...

قبل از اینکه شیون جواب هانگنگ رو بده در آسانسور باز شد....

اولین کسی که دیدم هیوکجه بود...داشت واسه یه نفر دست تکون میداد..!!یه دختر دوید سمت هیوکجه و پرید توبغلش...

دختر:اوپا...نمیدونی چقدر دلم واست تنگ شده بود...

بدنم شل شد...حس بدی بهم دست داد...دلیلشو نمیدونم اما ... چشامو بستم که آروم بشم...به نفس عمیق کشدم و چشامو باز کردم... هیوکجه داشت دختر رو میبو///سید...

شیون دستمو کشید و بردم سمت سالن2

شیون:بیبی الان جونگ وون هیونگ میخونه بیا بریم داخل...

سالن ساکت بود.. سه تا مرد و دوتا زن جلوی جونگ وون هیونگ روی صندلی نشسته بودن که داور بودن...

نشستیم پیش بقیه....اکثرا میخواستن بعد جونگ وون آزمون بدن...

شیون:اون مرد مسن لی سو مان هست...بهش اشاره کرد....

از قیافش خوشم نمیومد...

جونگ وون شروع کرد به خوندن...صداش فوق العاده بود...کلاهشو در آورد و گرفت دستش....

یکم عصبی بود...حق داشت...

صدای خنده فضای سالن رو پر کرد...

هیوکجه و دختره اومدن داخل...

نشستن کنار شیون...

هیوکجه:خیلی وقته شروع کرده؟

شیون:نه ...یه دقیقه پیش شروع کرد...

دختر:اوپا جونگ وون اوپا خیلی خوب میخونه...

از صدایه دختره حالم به هم میخورد...

...

...

جونگ وون هیونگ سولو رو با یه تعظیم تمام کرد...

بلند شدم که بزنم بیرون...تحمله دیدنه دختره رو نداشتم...

شیون:بیبی صبر کن با هم بریم

باهم رفتیم بیرون

شیون:بیبی یه لحظه همینجا بمون تا من بیام

اینجا؟با هیوکجه و دوست دخترش؟؟؟!

-:باشه...زود بیا

5 دقیقه گذاشت ولی شیون نیومد....

خسته شدم....

پیج:لی دونگهه....سالن3 طبقه 7 رقص...

رتم سمت آسانسور...

----:لی دونگهه تویی؟

برگشتم سمته صدا!

-:بله...منم...

پسر:بیا...باید یه چیزی رو ببینی...

چی؟چی ببینم؟

دنبالش راه افتادم...

منو برد سمته یه سالن که خالی به نظر میومد!!

رفتم داخل...!!!!!!!!!!!!!....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

شیون؟این کی بود دیگه؟؟؟

اون پسر منو کشید از سالن بیرون...

پسر:بریم دیرت میشه...

-:اون کی بود؟

پسر:کیبوم....عشقه شیون

-:دروغه!نه؟

پسر:بیخیال...شیون پارسال سره هیچول هیونگ هم همین بلا رو آورد...

هیچول!!!...چه آشنا...آهان...آسانسور!!

-:من باید...

پسر:ول کن...اصلا دیگه نرو سمتش...

-:ولی...

پسر:من ریووک هستم...امیدوارم بهم اعتماد کنی....حالا راه بیوفت...

پس چطور خرج عمل بابام رو در بیارم؟؟!!

...

...

رسیدم به سالن 3 همین دیروز ازم خواستگاری کرد...!

رفتم رو استیج...اما حالم خوب نبود...

از یه طرف هیوکجه...از یه طرف شیون...

هیوکجه؟؟!!چه دلیلی داشت که بهش اهمیت بدم؟؟

من الان به شیون نیاز دارم...!!!

---:نمیخوای شروع کنی؟

سرمو گرفتم بالا!!!لی سومان؟!

اون اجرای من رو هم میدید؟؟؟!!

بدترین رقص رو ارائه دادم...

چند بار خوردم زمین...پا درد گرفته بودم....

لی سومان:کافیه...

منتظره همین کلمه بودم...

سومان:هیوکجه...نوبته توئه

هان؟؟؟هیوکجه داشت رقصه منو میدید؟؟!!

نشستم رو یکی از صندلی های تماشاچی...!!

خیلی قشنگ میرقصید..اون دختره هم نبود...

اینطوری کمتر ناراحت میشدم!!

رقصش تمام شد...اونم اومد پایین...

-:خسته نباشی....

هیوکجه:من از رقص خسته نمیشم...فکر نمیکنی واسه این کار هنوز بچه ای؟؟؟

بچه؟ نظرات شما عزیزان:

sss501
ساعت14:41---6 مرداد 1392
mer30

Nafise
ساعت18:10---23 بهمن 1391
به به ميبينم ك اپ كردي...
دستت درد نكنه!
مثل هميشه بازم منتظرم!


Jessie
ساعت17:49---23 بهمن 1391
مسابقه ی بهترین ای ال اف!
لطفا شرکت و ثبت نام کنید ...
بهترین ای ال اف از لحاظ میزان شناختشون از گروه و اعضا.سخت نیست پس لطفا شرکت کنید تا حمایتتون رو از گروه نشون بدید
متشکرم
احساس میکردم این وبلاگ قبلا برای عمس و اخبار سوجو بود الان به فن فیک تبدیل شده
لطفا شرت کنید. منتظرم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: